باید رأی داد اما برای کی؟
رستم علی پیمان رستم علی پیمان

دانشجوی سکشن روابط بین المل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل

قرار است که مردم افغانستان یکبار دیگر برای بار چهارم در بیست و هفتم سنبله سال جاری (1389) به پای صندوق های رأی رفته و مکرراً رأی دادن و رأی گرفتن را تمرین و دموکراسی هم را تجربه نمایند.

اما آنچه که امروز دارد این مردم را آزار میدهد تعدد بیش از حد و حصر نامزد وکلای ولسی چرگه این دور انتخابات  میباشد. البته تعدد عالی جنابها فی نفسه دلیل نگرانی مردم نیست بل مردم از تقسیم آرای خویش میترسند که در صورت جور از آب درآمدن این ترس، آرای میلیون ها رای دهنده بر نام، نشان و نشان انتخاباتی هزارها نامزد وکیل ولسی جرگه که امروز بر در و دیوار شهر آویخته شده اند و چره شهر را شبیه به یک نمایشگاه عکس ساخته اند،  تقسیم خواهند گردید که حاصل این تقسیم جز راه نیافتن آرای این مردم در شورای ملی، حیف و حسرت مردم و ندامت این کاندیدا نخواهد بود که حتماً هم نیست اما امیدوارم که این چنین نباشد.

عموماً دموکراسی در جوامع مانند افغانستان که سالهای سال در زیر یوغ استبداد داخلی و استعمار خارجی دست و پا زده اند، نمیتوانند که حد اقل در کوتاه مدت الی انکشاف عقل سیاسی مردم و شعور دولتداری دولتمردان  بهتر از این که امروز در افغانستان دارد تجربه میشود، تجربه گردد. شاید که تعدادی قلیلی از مردمگرا ها فی الحال هم در افغانستان موجود باشد که مردم را و سرنوشت مردم را نسبت به خویش و سرنوشت خویش ترجیح میدهد و با وجود امکان راه یافتن در ولسی جرگه باز هم برای مردم از خویش گذشته اند اما در کل وجود ده ها کاندیدا در میدان کامپاینهای انتخاباتی برای اخذ یک کرسی در ولسی جرگه گواه این امر است که تعداد عرض و طول مردمگراها  بیش از حد تصوری که بسا خوشبینها تصور

ین یک امر مسلم وحقیقت انکار ناپذیر است بخش کثیری از جامعه ما از فقر آگاهی و یا عدم اگاهی رنج میبرند و متأسفانه نمیتوانند که تحلیلی درست از اوضاع داشته باشند تا خود راه را از چاه تفکیک نمایند..و رأی خویش را به صندوف کسی واریز نمایند که حداقل ارزش یک رأی آنرا داشته باشد تا نتایج آرا تصدیق  معتبری برای آنانیکه خود "خود" را شناخته اند و آگاهانه کاندیدای این دوری از انتخابات گردیده اند و مردم هم نسبت آن اعتبار دارد و برای آن در روز انتخابات بستر گرم خانواده را ترک گفته و شاید که ساعتهای از روز را در زیر آفتاب سوزان ویا باران و یا خاک و خاکباد بی ایستند تا باشد که ادای حق و تکلیف نمایند، باشد و سیلی تاریخی بر صورت آن بیصورتهای باشد که باشد که با درک عدم امکان اخذ رای و نبود توان برای خدمت به مردم و احتمال تقسیم آرای مردم اما برای ارضاع غریزه خودخواهی کاندیدای انتخابات شده اند.

فردا که نتایج انتخابات از صندوق های رأی بیرون آیند و سرنوشت مردم قربانی خواست و خواهشات سیاسی این مردم شده باشند شاید که انگشت مردمی سرنوشت شان در اینگونه وضعیت خلاف منافع و مصالح شان رقم میخورد، آدرس آنانی را نشانه گیرد که ادعای خودآگاهی دارند و بنحوی آگاه اموری از امورات و یا امری از این امورات میباشد که چرا با درک این وضیعت و احتمال رفتن به ترکستان باز هم سکوت اختیار نموده و نخواستن و یا نتوانستن به مردم نسبت آینده شان هشدار دهد تا سرنوشت ما این چنین رقم نمیخورد. برای مردمی که در این وضیعت زیست نماید و خود شاهد و ناظر سیر قهقرایی سرنوشت خود هم سرنوشتهای خویش باشند، هیچ دلیل که آگاهان امور ما اخصاً آگاهان امور سیاسی بعد از هر واقعه برای تبرئه خویش میشمارند مقنع نخواهد بود و آنگاه باید برای مشایعت سیر قهقرایی مردم فقط سر را به نشانه ندامت جنباند و آهی عمیقی از ته دل کشید و برای سرنوشت مردم حیف و حسرت خورد.

بناً باید قبل از وقوع وقایه نمود و دست آستین بالا زد و با درک مسؤلیت خود در قبال جامعه خویش از تمام گرایشات گوناگون گذشت و با معیار قرار دادن این مردم و نسل آینده این مردم دری هر خانه را دقل باب نمود و از دست و هر پدر، مادر، برادر و خواهر گرفت و نسبت وضع حاکم و آینده تاریک هشدار داد و برای آنانیکه باید به کرسی ولسی جرگه تکیه زند کامپاین نمود و علیه آنانیکه نباید جواز اخذ این کرسی را گرفت و یا نمیتوانند که بگیرد، جبه تشکیل داد و با تمام توان رزمید تا ادای دین شود و حق مردم را ادأ نمود.


August 22nd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات